وبسایت فرادید: اجرای «خانه برناردا آلبا»ی فدریکو گارسیا لورکا، «شاهلیر» ویلیام شکسپیر و «اتاق بسته» ژان پل سارتر و حتی «کلفتها»ی ژان ژنه خود یک اتفاق درخشان است که با دیدن این آثار مطرح قرن بیستم از چند منظر مختلف و درعینحال بههمپیوسته، ضمن برخورداری از نگاه تحلیلی درباره مسائل زنان با بازیهای درخشان زنانه نیز رودررو شد.
این روزها در تهران برخی از نمایشنامهها با مطرحکردن مباحث زنانه بر آن هستند که بر حضور بازیگران مقتدر زن در صحنه تأکید کنند، چون این موقعیتها حس و حالتهای جدیتر و انرژی فوقالعادهای را با خود به صحنه خواهند آورد. اگر نمایشنامه زنانه باشد و در آن مسئله عمده مربوط به جنسیت زنان باشد، این خود نشانه بارزی برای حضور پررنگتر زنان در آن نمایش خواهد بود و این تمایز خود میتواند با بررسی دقیقتر این حضور زنانه بازیگران را برای مخاطبان تئاتر بارزتر کند.
بازیگران زن میتوانند این روزها مقتدرانه در اجرای یک تئاتر مؤثر باشند و هرچه بر تعداد این بازیگران مقتدر در یک اجرای نمایشی افزوده میشود، تضمینی برای برخورداری از تعداد مخاطبان بیشتر خواهد بود و اینگونه کمیت و کیفیت در هم گره میخورد و ما شاهد افتخارات بسیاری در اجرای یک تئاتر خواهیم بود. کافی است تئاترهای در حال اجرا یا آنهایی که آماده میشوند برای اجرای در آذرماه را مرور کنیم تا بیشتر متوجه این امتیاز ناب در تئاتر شویم.
سه زن در خانه برناردا آلبا
دکتر علی رفیعی قرار است خانه برناردا آلبای لورکا را در تالار وحدت اجرا کند و طبق آنچه در خبرها آمده است، در این نمایش سه بازیگر زن با سابقه تئاتری که از کارنامه قابلتأمل و چشمگیری هم برخوردارند، حضور دارند و این حسن انتخاب از هماینک تضمینی برای دیدهشدن کار خواهد بود. رؤیا تیموریان، مریم سعادت و مائده طهماسبی در نمایش «خانه برناردا آلبا» که از ۱۴ آذر در تالار وحدت روی صحنه میرود، به ایفای نقش میپردازند.
نمایش «خانه برناردا آلبا»، به کارگردانی علی رفیعی، سومین اثری است که این کارگردان و طراح تئاتر ایران از نمایشنامههای لورکا، شاعر و نمایشنامهنویس اسپانیایی روی صحنه میبرد.
این سه بازیگر زن پیش از این نیز با دکتر رفیعی همکاری کردهاند. رؤیا تیموریان پیش از این در نمایش «عروسی خون» و مریم سعادت در نمایشهای «رومئو و ژولیت»، «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و قتل میرزاتقیخان فراهانی» و همچنین فیلمهای «ماهیها عاشق میشوند» و «آقایوسف» با رفیعی همکاری داشتهاند. مائده طهماسبی نیز در فیلم «ماهیها عاشق میشوند» علی رفیعی به ایفای نقش پرداخته است. مفسران اغلب «خانه برناردا آلبا» به همراه دو اثر «عروسی خون» و «یرما» را سهگانه روستایی نامگذاری کردهاند. لورکا آن را در طرح خود برای «سهگانه زمین اسپانیایی» (که تا زمان کشتهشدنش ناتمام ماند) در نظر نگرفته بود. لورکا این نمایشنامه را در عنوان فرعیاش درامای زنان در روستاهای اسپانیا توصیف کرده است.
لورکا در خانه برناردا آلبا از روابط برناردا آلبا و دخترانش سخن میگوید. تأثیری که این نمایش بهجا میگذارد، هم اندوهناک است و هم تکاندهنده. در حقیقت تصویری از دنیای زنان و عشقشان است که در میان سنتهای دستوپاگیر زندانی شده اند و لورکا به قول خود قصه همان پرنده زندهای که او را محکم در دستانت گرفته باشی و به او اجازه پرواز ندهی را در این نمایش به نوع دیگری تکرار میکند. این نمایش به نوعی تراژدی دردناک زنان در اجتماعی مردسالار است و تصویری از دنیای بسته و مستبد دوران حکومت فرانکو در اسپانیاست که در آن امیدها و شور انسان برای زیستن را پایمال میکنند و زنان جوان جامعه بیشترین قربانیان آن هستند.
سرچشمه خانه برناردا آلبا از همه بیشتر از واقعیت الهام گرفته است. از این لحاظ درست در مقابل عروسی خون قرار میگیرد، زیرا که در این یکی همهچیز تخیلی است، مگر طرح داستان. در برناردا همهچیز بهجز داستان از واقعیت الهام میگیرد. رویدادن چنین داستانی در این زمینه معین بالقوه امکان دارد؛ آدمها هم طبعا طوری پرداخت شدهاند که طرح داستان ممکن شود... ماهرانهترین نمایشنامه لورکا همین است و در آن بیشترین میزان انضباط در صناعت به کار رفته است. از یک لحاظ این نمایشنامه، از جهت غرابتی که دارد، «هنری»ترین نمایشنامه اوست.
سه زن در لیرشاه
«لیرشاه» نیز یک نمایشنامه زنانه است و در آن مواجهه با دنیای زنان بنابر آنچه میتواند خیر و شر زنانه باشد، قابل تأویل خواهد شد. در این نمایش نیز سه زن در نقش سه خواهر و دختر شاهلیر بازی میکنند. الهام پاوهنژاد، بهاره رهنما و محبوبه تفضلی هر یک بهگونهای برخوردار از یک پیشینه قابلاعتنا در تئاتر هستند و همین خود شاید رقمزننده اتفاقات بهتری باشد که از اجرای این نمایش انتظار میرود.
البته که نگاه دکتر دلخواه نسبت به کارهای قبلیاش کمی متفاوت شده و این ترکیب، بهویژه انتخاب بهاره رهنما میتواند گمانهها را به سوی تجاریشدن ببرد. بههرتقدیر این بانوی تئاتر ایران همواره نامش با تضمین گیشه و فروش رقم میخورد و اینبار هم چیزی جز این نخواهد بود، مگر کارگردان توانسته باشد انتظارات تحلیلی از نقش را از بازی رهنما برآورده کرده باشد.
در این اثر نمایشی که ساعت ۱۸ به مدت زمان ۲۱۰ دقیقه در تالار اصلی تئاترشهر روی صحنه میرود، مهدی سلطانی، الهام پاوهنژاد، بهاره رهنما، خسرو شهراز، رحیم نوروزی، محمدصادق ملک، ناصر عاشوری، محمدرضا علیاکبری، حمیدرضا هدایتی، محمد صدیقیمهر، محبوبه تفضلی، یلدا قشقایی، سجاد بابایی، محمد صادقی، امیرحسین سرداریان، حسین ابراهیمی، سعید عظیمی، سپاس رضایی، افشین حسنلو، فربد غفاری، محمد پیرالیاس، رضا ایزدخواه، منصور تمیزیفر، حمیدرضا جهانگیری، سعید مصطفایی، میلاد پاکسرشت، حامد عباسپور، حامد آرامی، مجید قنبری، سارا خسروی و الهام قندهاری به عنوان بازیگر حضور دارند.
درباره لیرشاه باید گفت: شاهلیر یا لیرشاه یکی از بزرگترین و ارزندهترین نمایشنامههای تراژیک ویلیام شکسپیر است. شاهلیر شخصیت اصلی این نمایشنامه است که سه دختر دارد و پس از تصمیمی نابخردانه، سرزمینش را تنها بین دو دخترش تقسیم میکند. این تصمیم لیر بر اساس باورکردن تملق و چاپلوسی دو دختر بزرگتر و نپذیرفتن صداقت و شجاعت دختر کوچکتر گرفته شده است که در نتیجه به تبعید دختر کوچکتر، جنگ میان دو دختر دیگر و دیوانهشدن خود او میانجامد.
۲ زن در خروج ممنوع
گیتی قاسمی که سالها در سینما و تلویزیون بازیگری کرده است، اولین نمایش خود را با تهیهکنندگی یک خواننده و بازی نسیم ادبی هر شب ساعت ۱۸:۳۰ در تالار حافظ روی صحنه برده است.
گیتی قاسمی که سابقه بازی در فیلمهای «ویلاییها»، «سد معبر»، «امروز»، «چهارشنبه» و سریالهای «جراحت»، «پیامکی از دیار باقی» و «پایتخت» را در کارنامه کاری خود دارد، اولین تجربه کارگردانی خود در تئاتر را در معرض دید عموم قرار داده است. شاید همکاری او با نسیم ادبی که با همدیگر بارها بازی کردهاند، اینبار یک تجربه متفاوت باشد؛ ازاینرو که حالا قاسمی کارگردان و ادبی بازیگر است. قاسمی که فارغالتحصیل رشته کارگردانی از دانشگاه هنرهای زیباست، نمایشنامهای از «ژان پل سارتر» با عنوان «no exit» (خروج ممنوع) را اجرا میکند. در این نمایش نسیم ادبی، فرزانه سهیلی، رضا اخلاقیراد و اویس خلیلزاده بازی میکنند و سیامک عباسی، خواننده و آهنگساز پاپ، نیز تهیهکنندگی آن را بر عهده دارد تا اولین تجربه تهیهکنندگی او در تئاتر که پیش از این تهیهکنندگی و کارگردانی چند فیلم کوتاه را هم انجام داده، محسوب شود.
دوزخ دیگری است. اتاق بسته را میتوان بیانی دراماتیک برای «هستی و نیستی» قلمداد کرد. سه مرده پس از مرگ بهجای جهنم در اتاقی گرفتار میآیند که از آن هیچ راه خروجی نیست. سارتر با تحریف تصور «جهان پس از مرگ» نزد جهانبینیهای تقدیرگرا، موقعیتی عجیب ساخته که در آن مجازات محکومان نه شکنجه فیزیکی که نفس گرفتاربودن در موقعیت است. سوژه در مقابل پوچی جهان به «تهوع» دچار است.
تمام اضطرابی که او در مواجهه با موقعیتی مادی با آن روبهروست، در این نمایش به واسطه تمامشدن موقعیت در مرگ و پایان آزادی او در انتخاب و عمل دوچندان شده است. جهان پس از مرگ در این نمایش همان جهان زمینی است با مسائل و مشکلات مادی که به شکل موقعیتی اگزیستانسیال برای سوژه بهطور مدام تکرار خواهد شد. در واقع این موقعیت خیالی پس از مرگ که سارتر بین سه مرده -دو زن و یک مرد- برقرار کرده، همان موقعیتی است که او آن را ذات زندگی سوژه میداند: «هیچ گریزی از آزادی وجود ندارد. ما محکوم به آزادی هستیم».
بههرحال میدانیم که نسیم ادبی یک بازیگر مقتدر و جدی است و بارها هم جایزه بازیگری گرفته و خود قاسمی هم از آن دست بازیگران جایزهبگیر بوده است و حالا منهای جوایز، این دو میتوانند همواره مقتدرانه صحنه را مال خود کنند. فرزانه سهیلی نیز سال گذشته در جشنواره فجر برای بازی در کوکوی کبوتران حرم جایزه گرفت و او هم هرچند جوانتر است، میتواند در آینده بر این اقتدار زنانه صحه بگذارد.
یک زن در کلفتها
کلفتهای ژان ژنه برای سه زن نوشته شده است، اما علیاکبر علیزاد که آن را ساعت ۱۸:۳۰ در تالار مولوی اجرا میکند، بهجای دو کلفت زن، از دو آقا استفاده کرده که میخواهند خانم یا صاحبکارشان را بکشند. این برداشت متفاوت هم تلنگری بر آن اقتدار زنانه است که طور دیگری سرنوشت یک زن مقتدر به نام خانم یا بتانو را رقم خواهد زد. بازیگران این نمایش علیرضا کیمنش، مرتضی حسینزاده و کتایون سالکی هستند و میشود این چالش پیشرو را هم جدی گرفت و به تماشای کلفتهای علیزاد نشست، هرچند به متن ژنه وفادار نیست و ریختار آن را در این اجرا به ضرورت تغییر جنسیتها برهم ریخته باشد.
|