روزنامه همشهری - الناز عباسیان: رشتههای مختلف هنری در پرداختن به مسائل و معضلات اجتماعی تأثیر بسیاری دارند. تئاتر بهعنوان رسانهای زنده نسبت به دیگر هنرها اعم از سینما، موسیقی، کتاب، رادیو و تلویزیون این امکان را دارد تا با جسارت پیام خود را به مخاطب عرضه و دردها و معضلات اجتماعی را در قالب نمایش بیان کند.
در همین راستا این روزها شهرام گیلآبادی نمایش اجتماعی تعاملی عاشقانههای خیابان نوشته محمد چرمشیر و بهمن عباسپور را در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میبرد. در این نمایش که از ۲۷ خردادماه آغاز شده الهام پاوهنژاد، سیما تیرانداز و ژاله صامتی در نقش زنان دستفروش مترو بازی میکنند. این نمایش ۸۵ دقیقهای از بازیگری و اجرای زنده یک خواننده مرد نیز بهره میبرد که این خواننده، رضا یزدانی است. سراغ دو نفر از بانوان هنرمند این نمایش یعنی الهام پاوهنژاد و ژاله صامتی رفتهایم و گپی کوتاه با آنها زدهایم. در همین صفحه میتوانید حرفهای شهرام گیلآبادی، کارگردان نمایش و رضا یزدانی، بازیگر و خواننده این کار را هم بخوانید.
بهتازگی شاهد بیان مسائل اجتماعی جدیدی در تئاتر ایران هستیم. هنرهای نمایشی بهویژه تئاتر تا چه حد میتواند در بیان معضلات اجتماعی بهویژه با محوریت مسائل زنان و خانواده و آگاهسازی مردم جامعه مؤثر واقع شود؟
پاوهنژاد: هنر همیشه با طرح مسائل اجتماعی همراه بوده و تئاتر هم دور از این دغدغهها نبوده است. اما شاید این روزها اجرای آن شکل و سیاق متفاوتی بهخود گرفته است. زیرا شیوههای جدید اجرایی نسبت به اجرای کلاسیک تأثیر بیشتری روی مخاطب میگذارد. طبیعتا وقتی در عصر جدید بهویژه در ۵ سال اخیر شاهد حضور رسانه مجازی و شبکههای اجتماعی هستیم آثار با این شیوهها بیشتر دیده میشوند. البته نه تئاتر بلکه هر هنری که بتواند تأثیرگذار بوده و صدایی را به گوش مخاطب برساند در این زمینه مؤثر است. قطعا تئاتر مثل هر هنر دیگری میتواند به اندازهای در مخاطبان خود مؤثر باشد که ذهنی را مشغول و تماشاگر را درگیر کرده و او را با دغدغه ذهنی جدید از سالن بیرون بفرستد. این کار باعث میشود تماشاگر به موضوعی که مدنظر است فکر کند. در واقع ایجادکردن این دغدغه، موفقیت یک اثر هنری را نشان میدهد.
صامتی: اینکه جوی به راه افتاده و فضایی فراهم شده است که دوستان هنرمند به واسطه رسالت واقعیشان به موضوع آسیبهای اجتماعی بپردازند بهنظر من خوب است. اما رسالت هنرمندان در حد آگاهی دادن است و عملا کاری برای پیشگیری و ساماندهی معضلات از دست ما ساخته نیست. یعنی دست هنرمندان در این زمینه خیلی باز نیست و نهادهای مربوطه و متولیان این موضوع باید برای پیشگیری از معضلات اقدام کنند. ما برای آگاهسازی جامعه تلاشمان را خواهیم کرد، اما پردهبرداری از برخی معضلات پنهان جامعه و آگاهشدن یک سری از افراد کافی نیست و باید مسئولان برای درمان آن هم فکری کنند.
اشتغال برخی بانوان بهعنوان فروشندههای سیار در یک دهه اخیر در شهرهای بزرگ همچون تهران رو به افزایش بوده و بیشترین و مشهودترین فعالیت آنها در ایستگاهها و واگنهای مترو است. شما به واسطه فعالیت هنری و شهرتی که دارید شاید کمتر شرایط سوارشدن در مترو و اتوبوس را داشته باشید. آیا برای اجرای این نقش شناخت کافی و نزدیک از کاراکتر زنان دستفروش داشتید؟
پاوهنژاد: شناخت من خیلی نزدیک نبوده، اما تیم کارگردانی تحقیقات میدانی گسترده داشتند و در اختیار ما قرار دادند. به هر حال من سعی کردم چندباری در فضا قرار بگیرم، اما همانطور که خودتان هم اشاره کردید خیلی گسترده و مستمر نبوده و بیشتر سعی کردم از این دادههای تحقیقاتی گروه استفاده کنم.
صامتی: من جزو بازیگرانی هستم که زیاد از وسایل نقلیه عمومی از جمله مترو استفاده میکنم و خوشبختانه ارتباط نزدیکی با افراد جامعه دارم. حس و حال نقشهایی که بازی میکنم را از همین تعاملهای اجتماعی میگیرم. کاراکترهایی که بازی میکنم همان آدمهایی هستند که در زندگی روزمره آنها را میبینم. شاید به همین علت باشد که بسیاری به من میگویند که بازیام واقعی و رئال است. اما درباره زنان دستفروش اگر بگویم که خیلی ریز شدم و با دقت آنها را دنبال کردم راست نگفتهام. ما بهعنوان بازیگر از نقشها کلیتی در ذهنمان داریم، اما شاخ و برگی که به نقش میدهیم زاییده ذهن ماست. در نمایش عاشقانههای خیابان، ما ۳ زن، در واقع یک زن در ۳ شکل هستیم و رفتارهای این ۳ زن زاییده ذهن خیالپرداز ما بهعنوان بازیگر است و حتما این نیست که این ۳ زن وجود خارجی وجود داشته باشند.
همانطور که اشاره شد زن دستفروش کاراکتری رئال و واقعی است که مردم با آن ارتباط زیادی دارند. ایفای نقشهای رئالیستی چقدر در جلب توجه مخاطب و ایجاد ارتباط با تماشاگر مؤثر است؟
پاوهنژاد: طبیعتا هر نقشی که توسط بازیگر باورپذیر اجرا شود مخاطب حرف و پیام را درک کرده و به باور میرسد. مهمترین موضوع از نظر فنی و تکنیکی این است که شما خودتان بهعنوان خالق اثر چیزی را که اجرا میکنید باور داشته و تازمانی که خودتان به این شناخت و تصویرسازی ذهنی نرسید، نمیتوانید قطعا موفق عمل کرده و منتقل کنید.
صامتی: من، چون خودم آدم رئالیستی هستم و بازیهای رئال انجام میدهم خیلی موافق این نمایش هستم. شاید یک زن دستفروش مترو هرگز بلند بلند درباره عشق، شکست عشقی و یا شبهای غمانگیزی که در مترو داشته حرف نزند، اما ما در نگاه کلی متوجه همه اینها در این زن میشویم. این زن میتواند دستفروش مترو، فروشنده بلیت مترو یا هر زن دیگری باشد. حس غم از نگاه و تن صدای زن مشخص میشود. زن غمگین ته صدایش همیشه گرفتگی وجود دارد و تنها عشق است که او را نجات میدهد. به همینخاطر است که ته صدای زنهایی که عاشقاند آوای غمانگیز شنیده نمیشود. ما بهعنوان کسانی که یک مقدار با جزئیات به آدمها نگاه میکنیم خیلی زود تشخیص میدهیم که یک زنی چقدر ناامید است و چقدر امیدوار. هر ۳ ما نقش این زنها را بهصورت رئال بازی میکنیم و امیدواریم تماشاگر از این نمایش لذت ببرد.
گویا آنطور که از عنوان نمایش پیداست، تماشاگران شاهد یک دلبستگی و ارتباط عاشقانه در خیابان یا مترو خواهند بود. از این حس و حال نمایش برایمان بگویید؟
پاوهنژاد: اجازه دهید از حس و حال نمایش برایتان چیزی نگویم تا قصه لو نرود. بهتر است تماشاگران بیایند و نمایش را ببینند. البته عنوان عاشقانههای خیابان میتواند به هر عشقی که در محیط ما هست اشاره داشته باشد. ربطی به زمان و مکان ندارد.
صامتی: بهتر است این سؤال را جواب ندهم تا موضوع نمایش لو نرود. (باخنده) اجازه دهید تماشاگر بیاید و این نمایش را خودش ببیند و ما به او پیشفرض ندهیم. اینطور برای او هم جذابتر خواهد بود.
چقدر با دغدغههای روزمره و معیشتی این قشر آشنا هستید و نگاه شما به فعالیت این زنان چیست؟ آیا بهعنوان آسیب اجتماعی به فعالیت آنها نگاه میکنید یا بهنظر شما این شغل کاذب میتواند یک راه برای گریز از برخی آسیبها باشد؟
پاوهنژاد: قطعا بهعنوان معضل نمیبینم، اما بهعنوان یک موردی میبینم که باید برای آن چارچوب و اصولی قائل شد. به هر حال در همه کشورها دستفروشی داشته و جرم نیست. در بسیاری از موارد افراد با این شغل از انحطاط اخلاقی و مسائل انحرافی دور میشوند. زن و مرد هم فرقی نمیکند.
صامتی: واقعیت این است که نمیتوانم بگویم که با جزئیات زندگی آنها آشنا هستم. اما قطعا آدمهایی خوشبخت و در رفاه نیستند. در همه جای جهان پدیده خردهفروشی نشان از عدممدیریت درست و عدمبرنامهریزی اقتصادی و اجتماعی است که موجب این ناهنجاریها و این نوع تامین معیشتی میشود. اگر یک زن، یا یک مرد فرقی نمیکند، در جای دیگری شرایط اشتغال دائم و آبرومندانه داشته باشد دستفروشی نخواهد کرد. یک زن در این شرایط برای آنکه تن به بسیاری از کارها ندهد مجبور است که دستفروشی کند. ۹۰ درصد آنان به اجبار این شغل را انتخاب کردهاند و لذتی نمیبرند.
بهعنوان یک هنرمند پیشنهادی برای ساماندهی فعالیتهای زنان دستفروش دارید؟ بهعنوان مثال استقرار آنها در گذرهای فرهنگی و هنری و بازارچههای داخل ایستگاهها که بارها در ایستگاه تئاتر شهر شاهد آن بودیم موجب حفظ شأن و کرامت فروشندهها و ایجاد فضای بصری زیباتر در سفرهای زمینی میشود. شما چه نظری دارید؟
پاوهنژاد: قطعا همینطور است. همانطور که اشاره کردید این راهکاری عالی است و به قول معروف نیکی و پرسش! ممکن است من بهعنوان شهروند برای ساماندهی این موضوع طرحهای زیادی بهنظرم برسد، اما طرحهای من با دهها موانع قانونی، شهروندی و اجتماعی اجرایی مواجه میشود. طبیعتا کسی که متولی این کار است با موانع و قوانین آن آشناست و بهتر میتواند طرح و راهکار ارائه دهد. من یکبار بهصورت اتفاقی وسیله نداشتم و هوا خوب بود. دوست داشتم مسیر میدان ولیعصر (عج) تا تئاتر شهر را پیاده قدم بزنم. تعداد زیاد دستفروشها در این مسیر برایم عجیب و حیرتآور بود. عجیبتر تعداد زیاد دستفروشی زنان و دختران جوان بود. به هر حال این شکل فعالیت در زیبایی بصری شهر هم تأثیر منفی دارد. قطعا برپایی بازارچههایی با غرفه یا چادرهایی منظم بهعنوان بازارهای فصلی یا مناسبتی و یا آخر هفتهای بسیار مؤثر است. اما باید منظم باشد تا آن افراد هم بتوانند برای این کار برنامهریزی کنند.
صامتی: قطعا که بهتر خواهد بود و من هم موافقم. اگر مأمنی داشته باشند و بدون دردسر و دلآشوب به کارشان بپردازند و درآمدی باخیال آسوده داشته باشند خیلی بهتر است.
تاکنون از این زنان دستفروش خرید کردهاید؟ یا احیانا خاطرهای از دیدار با آنها دارید؟
پاوهنژاد: نه واقعا چیز خاصی نخریدهام. چندروزی که بهخاطر اجرا بیشتر از مترو استفاده کردم بیشتر به فضای کار توجه میکردم و فرصت خرید فراهم نشد.
صامتی: خاطره چندانی از آنها ندارم، اما بعضا از آنها خرید میکنم. من هر وقت سوار مترو میشوم و این دستفروشان را میبینم یک سری کالاهایی میبینم که همیشه فکر میکردم باید داشته باشم و خرید میکنم.
پای صحبتهای رضا یزدانی، بازیگر و نوازنده نمایش عاشقانههای خیابان
با دغدغههای اجتماعی غریبه نیستم
رضا یزدانی در عاشقانههای خیابان علاوه بر بازیگری، اجرای زنده موسیقی و خوانندگی هم دارد. او که خواننده تیتراژ بیش از ۲۰ فیلم سینمایی و ۱۱ مجموعه تلویزیونی است از تأثیر شاخههای مختلف هنری در بیان بهتر معضلات اجتماعی میگوید: «بهنظر من نه فقط تئاتر که هر رشته هنری، خواه موسیقی و خواه سینما، فرقی نمیکند، میتواند با تعامل خوبی که با مخاطبش برقرار میکند پیام مشخصی را منتقل کند. استفاده از هنر برای انعکاس معضلات اجتماهی هم اتفاق خوبی است و بازتاب گستردهای دارد و مردم استقبال میکنند. به عقیده من کار هنری خوب میتواند تأثیرگذاریای بهمراتب بیشتر از نوشتن یک مقاله داشته باشد. البته کارهای تحقیقاتی هم جایگاه خود را دارند و در اجرای بهتر کارهای هنری میتوانند مورد استفاده قرار گیرند».
او که صاحب ۱۰ آلبوم موسیقی است از ترانههایی که با موضوعات اجتماعی سروده میگوید: «از سالها قبل دغدغه مطرح کردن معضلات اجتماعی با زبان موسیقی را داشتم و با دغدغههای اجتماعی غریبه نیستم. حتی تعدادی از ترانههایم با نامهای «کارتنخواب»، «مشرمضون» و «غولسیاه» با مضامین اجتماعی همراه است».
او گریزی هم به اجرای خود در نمایش عاشقانههای خیابان دارد و میگوید: «این نمایش گوشهای از زندگی زنان شاغل و سرپرست خانوار در مترو را نشان میدهد. راستش من زیاد سوار مترو نشدهام و سالها پیش ۳ الی ۴ بار از مترو استفاده کردم و خیلی با این کار آنها آشنا نبودم، اما در جامعه زندگی میکنم و خارج از واگنهای مترو و در سطح شهر دستفروش و بهویژه دستفروش زن بسیار دیدهام و خیلی هم با زندگی آنها غریبه نیستم. سرچهارراهها گاهی از آنها گل، آدامس یا دستمال خریدهام. البته ناگفته نماند وقتی وارد این پروژه شدم دستاندرکاران این نمایش دادههای تحقیقاتی خوبی در اختیار ما قرار دادند و شناخت خوبی از وضع اشتغال آنها کسب کردم. اغلب آنها بهخاطر امنیت داخل واگن، فروشندگی در مترو را انتخاب کردهاند، اما به عقیده من بهتر است مسئولان حمایت بیشتری از این قشر زحمتکش داشته باشند؛ مثلا استقرار آنها در مکانهای معین و ساماندهی فعالیتشان به حفظ شأن و منزلت و تامین امنیت شغلی و جانی آنها میافزاید. من هم برای اطلاعرسانی در این زمینه هر کاری که از دستم ساخته باشد دریغ نمیکنم».
ناگفته نماند علیرضا مهدیزاده نوازنده ساکسیفون، میلاد عدل نوازنده گیتار الکتریک، آرش زمانیان نوازنده گیتارباس و محمد خرمینژاد نوازنده درامز، گروه نوازندگانی هستند که یزدانی را در این اجرا همراهی میکنند.
شهرام گیلآبادی، کارگردان نمایش عاشقانههای خیابان از سختیها و موانع پیش روی این نمایش میگوید
گفتن از آسیبهای اجتماعی جرأت میخواهد
نمایش عاشقانههای خیابان در واقع روایتی خاص از زندگی پیچیده و دشوار زنان دستفروش در خیابانها و مترو است که به کارگردانی شهرام گیلآبادی به صحنه میرود. او که مدیرعامل خانه تئاتر هم هست چندی پیش نمایش «یک دقیقه و سیزده ثانیه» را که اثری درباره بحران کارتنخوابها در ایران بود روی صحنه برده بود که با استقبال خوب اهالی هنر روبهرو شد. حالا او با عاشقانههای خیابان به حوزه مشکلات اجتماعی زنان بهویژه زنان سرپرست خانوار ورود پیدا کرده و حرفهایی برای گفتن دارد با او گفتوگویی کوتاه کردهایم که در ادامه میخوانید.
اجرای نمایشهایی با موضوعات روز جامعه از جمله کودکآزاری، زنان خیابانی و تکدیگری تا چه حدی میتواند به آگاهسازی جامعه و حل معضلات آن کمک کند؟ از اثرگذاری این هنر نمایشی در انتقال مفاهیم آسیبهای اجتماعی بیشتر برایمان بگویید.
بحث آسیبهای اجتماعی پیچیدگی خاص خود را دارد و پرداختن به آنها بحث سادهای نیست و نیاز به خبرگی دارد. با ورود غیرحرفهای به این موضوع جز وارد کردن لطمه به آثار دراماتیک و نیز فضای اجتماعی چیزی عاید نمیشود، اما اگر با پژوهش و با رسیدن به یک عمق معنایی مناسب آثار اجتماعی خلق شوند میتوانند به توسعه و برنامهریزی اجتماعی کمک جدی کنند. د
ر زمینه تئاتر هم باید عرض کنم در واقع تئاتر توانایی پرداختن به موضوعات و حتی آسیبهای اجتماعی در عمق مناسب خود و آموزش جامعه را دارد. بهگونهای که تماشاگر خود را آگاه کرده و موجب تغییر رفتار در او شده یا اینکه تماشاگر را به یک اقناع برساند؛ اقناعی که نسبت به فضای اجتماعی اعتمادی ایجاد کند و تماشاگر را برای تغییرات اجتماعی کنشگر کند. اما بستگی دارد این توانایی با نگاهی آگاهانه، فهیم و تعقلی جوری رقم بخورد که از فضای اجتماعی و توانمندی تئاتر هم بهره گرفته و بتواند توسعه فکری را هم در تماشاگر بهوجود بیاورد؛ برای مثال یک سال کار تحقیقاتی روی نمایش عاشقانههای خیابان صورت گرفته است. با ۸۷ زن دستفروش مترو گفتگو کردهایم.
یکی از موضوعات قابلتوجهی که بهدست آوردیم این بود که احساس امنیت این زنان در دستفروشی در مترو بیشتر از خیابان بود. بیشتر این زنان سرپرست خانوار هستند و فقر باعث از هم پاشیده شدن زندگی آنها شده است، ۶۲درصد از آنها فرزند دارند که بعد از خروج از خانه نمیدانند چه کاری باید برای آنان بکنند و قفل کردن در خانه نیز مشکلات بسیاری را برای آنها ایجاد کرده است. بعضی از این افراد با بازیگران ما تعامل داشتند؛ از اینرو بازیگران ما در اوج دریافت احساس به ایفای نقش میپردازند.
شما تجربه موفقی در پرداختن به آسیبهای اجتماعی در حوزه هنرهای نمایشی دارید. دلیل خاصی داشت که این بار از میان دهها مسئله اجتماعی جدید به مسائل زنان و خانواده پرداختهاید؟
خانواده در تفکر ایرانی یکی از اصولیترین ساختارهای اجتماعی است که باید به آن توجه جدی شود. بیتوجهی به خانواده بهدنبال خود آسیب اجتماعی دارد و مسیر غلطی برای همه افراد جامعه ایجاد میکند. پس موضوع زن و توسعه فکری زن میتواند از مسیر خانواده عبور کند و زنان ایرانی معمولا در نگاهی که به آنها میشود عمود خیمه خانوادهاند. پس اگر به زن و به خانواده در خلق آثار هنری توجه لازم شود این ارزشگذاری میتواند در جامعه ایرانی به برجستگی موضوع کمک کند. تئاتر میتواند این برجستگی را بهوجود بیاورد. این موضوع جای سرمایهگذاری و حمایت جدی از سوی مسئولان را دارد. دستگاههای مختلف میتوانند به جای کارهای بیاثر یا کماثر، در این تیپ کارها برای زن برنامهریزی جدی داشته باشند.
کمی از نمایش عاشقانههای خیابان برایمان بگویید.
عاشقانههای خیابان یک درام اجتماعی و عاشقانه است که در بستر عشق، علاقه و دوست داشتن بسیاری از معضلات اجتماعی را مطرح میکند. این قصه به تماشاگر خود هشدار میدهد که بیتوجهی به زنان و کودکان و بیپناهی آنها میتواند برای جامعه ایرانی آسیبهای جبرانناپذیر داشته باشد. همچنین در این اجرا که با مشارکت تماشاگران و بازیگران و به شیوهای تعاملی تقدیم میشود، سعی شده از قراردادهای رایج تئاتر فاصله گرفته و در تعاملی سازنده بین مخاطب و اجرا، نمایش را به اثری به یادماندنی برای مخاطب تبدیل کند.
اجرای این نمایش با انتقاداتی، چون بحث سیاهنمایی مشکلات همراه شد. اگر تمایل دارید از این انتقادها بگویید؟
انتقاداتی درخصوص اجرای این نمایش و بیان آسیبهای اجتماعی حتی از سوی شماری از رسانهها مطرح شد. اما ما دلسرد نشدیم. خوشبختانه با استقبال خوب تماشاگران بلیتهای ۳ اجرای نخست نمایش قبل از شروع اجرا به پایان رسید و ما همچنان شاهد این استقبال خوب تماشاگران هستیم و این نشانگر این است که راه را درست آمدهایم. به عقیده من وقت آن رسیده که قلم به سمت مردم حرکت کند و صدای مردم بیصدا شود؛ حذف کردن و صحبت نکردن راجع به آسیبهای اجتماعی کمکی نمیکند. هر کس هر جور دوست دارد عمل کند، اما من حاضر نیستم از کار خودم عقبنشینی کنم. پایمردی این است که آسیب اجتماعی را حذف نکنیم بلکه دنبال درمان آن باشیم. این نمایش میخواهد آسیبهای اجتماعی نادیده گرفته نشود. پرداختن به آسیبهای اجتماعی سیاهنمایی نیست؛ عاشقانههای خیابان واقعیت جامعه ماست و ما باید به سمت حل معضلات برویم. آن وقت است که میتوانیم به زندگی در شهر افتخار کنیم.
صامتی: من جزو بازیگرانی هستم که زیاد از وسایل نقلیه عمومی از جمله مترو استفاده میکنم و خوشبختانه ارتباط نزدیکی با افراد جامعه دارم.
پاوهنژاد: هنر همیشه با طرح مسائل اجتماعی همراه بوده و تئاتر هم دور از این دغدغهها نبوده است. اما شاید این روزها اجرای آن شکل و سیاق متفاوتی بهخود گرفته است.
|